رخساره ات تازه گل گلشن روح
رخساره ات تازه گل گلشن روح
رخساره ات تازه گل گلشن روح
رخساره ات تازه گل گلشن روح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح